محل تبلیغات شما
داغيم چون سپند مپرس از بيان ما در سرمه بال ميزند امشب فغان ما عرض کمال ما عرق آلود خجلت است ابر است اگر بلند شود آسمان ما ما را چو شمع باب گداز آفريده اند يعني زمغز نرم تر است استخوان ما شبنم صفت زبسکه سبکبار ميرويم بوي گل است ناقه کش کاروان ما چون شعله سر بعالم بالا نهاده ايم خاشاک وهم نيست حريف عنان ما شوخي نگاه ما نفروشد چو آئينه عمريست تخته است زحيرت دکان ما پرواز ناله نيز بجائي نميرسد از بس بلند ساخته اند آشيان ما رنگ شکسته آئينه بيخودي بس است يارب

ما را چو شمع باب گداز آفریده اند...

اند ,چو ,باب ,گداز ,چون ,آئينه ,باب گداز ,چو شمع ,شمع باب ,را چو ,ما را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پاسدار